عشق بازی روان از جان برخیز


عاشقانه ز جان روان برخیز

قدمی نه به خانهٔ خمار


منشین در خمار هان برخیز

سر سودای عشق اگر داری


از سر سود و از زیان برخیز

خیز مستانه بر فشان دستی


در سماعی چنین چنان برخیز

تو حجاب توئی چنین منشین


کرمی کن از این میان برخیز

در خرابات عشق رندانه


بنشین و ازین جهان برخیز

نعمت اله در سماع آمد


وقت وقتست یک زمان برخیز